آثار روانی نماز در زندگی انسان

نماز تاثیر زیادی در سلامت و بهداشت روان انسان دارد. 

مقدمه

در میان اعمال عبادی، نماز با فضیلت ترین اعمال به حساب می آید. به گونه ای که « إن‏ قبلت‏ قبل‏ ما سواها و إن ردّت ردّ ما سواها؛ اگر نماز پذیرفته شود، بقیه اعمال نیز قبول می شود و اگر آن پذیرفته نشود بقیه اعمال هم مورد پذیرش قرار نخواهد گرفت.»[۱]

یکی از روش هایی ایجاد انگیزه برای اینکه افراد خود را ملزم به انجام دادن کاری کنند این است که منفعتی که از انجام آن کار برای ایشان عاید می شود را درک کنند. در این نوشتار برآنیم که برخی از آثار روانی اقامه نماز و نماز جماعت را بیان کنیم.

۱٫ احساس خوشبختی و سعادت

نوید آیات قرآن بر این است که « قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ هُمْ فِی صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ؛ به راستى که مؤمنان رستگار شدند، همانان که در نمازشان فروتنند»[۲]انسانی که اهل نماز باشد، منبعی برای معنادهی به زندگی خویش پیدا می کند. معنا در زندگی بسیار مهم است. این معنادهی باعث می شود انسان در زندگی رضایت مطلوبی را کسب کند. نماز این اثر ماندگار را دارد که معنا را به انسان می بخشد که در زندگی انسان، خالقی است که به او حیات بخشیده، نعمت های بی شماری را در اختیار او قرار داده است، حال او باید راهی برای شکر این نعمت ها بیابد. نماز همان راهی است که شکر نعمت ها را در پی دارد که خودش نیز شکر نعمت را طلب می کند.

۲٫ تقویت اراده

اراده یکی از مولفه های مهم در رسیدن انسان به موفقیت است. از همین روی اولین و مهم ترین گام در رسیدن به موفقیت، کسب اراده و یا تقویت آن است. انسان هایی که در زندگی خود راهی برای تقویت اراده نمی کنند، نمی توانند طعم زندگی مطلوب را تجربه کنند.

اراده یک نیروی معنوی است که افکار و هیجانات را به شکل رفتار در می آورد. اراده صفتی است که حالت خاصی را در آدمی ایجاد می کند که از او فعل مخصوصی صادر می شود و در حقیقت اراده به چیز معلوم تعلق می گیرد که آن را به وجود بیاورد.[۳]

یکی از مواردی که می توان بر قوت اراده بیفزاید، نماز است. نماز به عنوان یک تکلیف الهی با ضوابط و احکامی که دارد می تواند اراده را به خوبی شکل دهد و زمینه تقویت آن را مهیا کند.

اگر شخص بیاموزد و تمرین کند که نماز یومیه خود را در زمان اول وقت بخواند، این اراده در نماز اول وقت به مرور بر دیگر اعمال و افعال شخص نیز موثر واقع می شود.

۳٫رشد شناختی

نمازی مجموعه ای از مولفه های شناختی، هیجانی و رفتاری است که انسان بیش از همه آنها به این مولفه های شناختی نیازمند است. مولفه های شناختی نماز بدین گونه است که تاثیر مستقیمی بر نگاه انسان به خود و دنیای پیرامون خود پیدا می کند. این مولفه، مولفه هایی است که هر روز تکرار می شود و غبار از نسیان انسان برطرف می کند.

شناختی که از این  عمل عبادی برای انسان عاید می شود، انسان را یک موجود نیازمندی می داند که باید به یک منبعی لایزال متصل شود. این شناخت که از سر حقیقت است، او را از تلاش های بی جهت دور می کند و به دیگر حرکت های فردی و اجتماعی او یک جهت می دهد و آن یک جهت الهی منطبق بر حقیقت عالم است.

این شناخت، شناختی است که پس از تبیین جایگاه انسان، خدایی را برای او معرفی می کند که ناظر بر اعمال اوست، قدرت مند است و سمیع. شنونده حاجت های انسان است و آنها را برآورده می کند.

۴٫ تقویت هوشیاری انسان

آنچه در نماز به مومنان سفارش شده است این می باشد که در نماز توجه به معانی و نیز ذات باری تعالی داشته باشند. این امر می تواند زمینه ساز تقویت هوشیاری انسان را داشته باشد. انسانی که در روز ۵ مرتبه اذکاری را می خواند که هر جمله آن منطبق بر یکی از مصادیق زندگی روزانه اوست. او در نماز خواندن مصادیق منطبق بر زندگی خود را می یابد و سعی در هویت دهی به این مصادیق دارد.


۵٫ آرامش روانی

استرس های زندگی، یکی از عوامل تخریب روان انسان است. از همین روی انسان نیازمند آن است که ساعاتی را در جهت ترمیم آسیب های روانی ای که در زندگی روزانه عاید او شده است، اقدام کند. یکی از بهترین اموری که می تواند آرامش روانی را برای انسان به همراه داشته باشد، نماز است. شاید یکی از دلایل اینکه نماز در ۵ موقعیت خاص توصیه شده است، این آرامش بخشی در طول روز برای انسان تکرار می شود. آرامش روانی ای که از نماز عاید انسان می شود، یک آرامش واقعی است که جایگزینی به مانند آن پیدا نمی شود. به دروغ امروزه برخی از مکاتب عرفانی شرقی و غربی راه هایی را برای رسیدن به آرامش به انسان ها توصیه می کنند که به علت تهی بودن این سبک های آرامش بخشی، شخص به مشکلات روانی دیگری دچار می شود.
پی نوشت:[۱] . میرزا حبیب الله هاشمی خویی، منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه، مترجم: حسن حسن زاده آملی، تهران: مکتبه الإسلامیه، ۱۴۰۰ ه.ق، چهارم، ج ۱۲، ص ۳۲۱٫[۲] . مومنون/۱-۲٫[۳] . علی اکبر دهخدا، لغتنامه دهخدا، ج ۲، ص ۱۶۲۵٫

نویسنده: محمدحسین افشاری

همچنین ببینید

شیوه های برون رفت از تاثیرات منفی سلبریتی ها بر نوجوانان

شیوه های برون رفت از تاثیرات منفی سلبریتی ها

واژه «سلبریتی» از کلمه«celebrity» در زبان انگلیسی گرفته شده است که معادل واژه های «مشهور»، «معروف» و «نام آشنا» در زبان فارسی است. اصلی ترین کاربرد این واژه را می توان از اوایل قرن بیستم دانست ولی مفهوم واژه «سلبریتی» به عنوان یک شخص مشهور و شناخته شده، قبل از این دوران نیز وجود داشته و این واژه مورد استفاده قرار می گرفته است. به طور کلی می توان سلبریتی را به معنای فردی دانست که توسط تعداد قابل توجهی از افراد شناخته می شود و به دلیل دستاوردها، شهرت، محبوبیت و یا حضور فعال در رسانه‌ها و جوامع مختلف شناخته می‌شود. این افراد غالبا به عنوان تاثیرگذار در دیگر افراد جامعه در همه رده های سنی شمرده می شوند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.