مراقبه در علم اخلاق

معنای واژگان

الف ) مراقبه در لغت

مراقبه در لغت از ماده ” رقبه “  به معنای گردن ، گرفته شده است[۱] و از آنجا که انسان به هنگام نظارت و مواظبت از چیزی گردن خویش را می کشد و دراز می کند تا اوضاع را زیر نظر بگیرد ، این واژه بر معنی نظارت ، مواظبت ،‌ تحقیق و زیر نظر گرفتن چیزی اطلاق شده است .

الف ) مراقبه در علم اخلاق

این واژه در تعبیرات علمای اخلاق در مورد مراقبت از خویشتن به کار می رود و مرحله ای است بعد از مشارطه ،‌یعنی انسان بعد از عهد و پیمان با خویش برای اطاعت فرمان های الهی و پرهیز از گناه باید مراقب پاکی خویش باشد ، چرا که اگر غفلت کند ممکن است در وادی ظلمت وگمراهی ترک شود و دیگر راهی برای رسیدن به سعادت نیابد .

البته پیش از اینکه انسان مراقب خویش باشد مراقبانی از سوی خدای متعال بر انسان ها گمارده شده اند که به تک تک اعمال انسان با نگاهی جستجوگرانه می نگرند و در دفاتر خویش به ثبت می رسانند ، گواهانی که هیچ چیز باعث فراموشی ایشان از اعمال خوب و بد انسان نمی شود .

خدای متعال در آیات بسیاری به معرفی این فرشتگان که وظیفه ثبت اعمال انسان را دارند اشاره می نماید : وَ إِنَّ عَلَیْکُمْ لحََفِظِین‏ ” [۲] که در اینجا منظور از حافظین همان مراقبان اعمال آدمی هستند به قرینه آیاتی که در ادامه می آید :کِرَامًا کَاتِبِینَ ، یَعْلَمُونَ مَا تَفْعَلُون‏[۳]

و در سوره ق آیه ۸ در وصف این فرشتگان می فرماید : انسان هیچ سخنی را نمی گوید و هیچ لفظی را تلفظ نمی کند مگر این که نزد آن فرشته ای مراقب وآماده برای انجام ماموریت است .

اما از همه مراقبین یک مراقب است که مقامش و جایگاه آن برتر از همگان است که هیچ چیز از چشم جهان بین او در امان نمی ماند و او خدای متعال است که در همه زمان ها و همه مکان ها مراقب بر اعمال انسان است .

 در ابتدای سوره مبارکه نساء پس از توصیه به پرهیز از مخالفت در اوامر الهی ، خدا را به عنوان مراقب اعمال انسان معرفی می کند . « إِنَّ اللَّهَ کاَنَ عَلَیْکُمْ رَقِیبًا »[۴]

همین معنى در آیه ۵۲ سوره احزاب نیز آمده است; مى فرماید: « وَ کانَ اللّهُ عَلى کُلِّ شَىء رَقیباً» و خداوند ناظر و مراقب هر چیزى است!

و در آیه ۱۴ سوره عَلَقْ مى خوانیم: « اَلَمْ یَعْلَمْ بِاَنَّ اللّهَ یَرى»  آیا انسان نمى داند که خداوند (همه اعمالش را) مى بیند؟!

و در آیه ۲۱ سوره سبا آمده است: « وَ رَبُّکَ عَلى کُلِّ شَىء حَفیظٌ» پروردگار تو نگهبان و مراقب هر چیز است.

ولى سالکان راه خدا، و رهروان راه دوست که پیوسته در طریق تقوا و تهذیب نفوس گام بر مى دارند، پیش از آن که فرشتگان خداوند مراقب اعمال آنها باشند خودشان مراقب اعمالشان هستند.

و به تعبیر دیگر، این مراقبت از درون مى جوشد، نه از برون; و به همین دلیل، تأثیر آن، بسیار زیاد، و نقش آن فوق العاده مهم است. البتّه توجّه به «مراقبت از برون» سبب مى شود که پایه هاى «مراقبت از درون» محکم گردد.

در حقیقت انسان در این دنیا به کسى مى ماند که داراى گوهرهاى گرانبهایى است و از یک بازار آشفته مى گذرد، و مى خواهد با آن بهترین متاعها را برى خود تهیّه کند در حالى که اطرافش را دزدان و شیّادان گرفته اند، چنین کسى اگر لحظه اى از سرمایه نفیس خویش غافل گردد، آن را به غارت مى برند، و او مى ماند و یک عالم اندوه و افسوس.

دقیقاً همین گونه است، شیاطین جنّ و انس در این جهان انسان را احاطه کرده اند و هوا و هوسهاى درون او را به سوى خود مى خوانند، اگر خویش را به خدا نسپارد و مراقب اعمال خویش نباشد سرمایه ایمان و تقواى او به غارت مى رود و دست خالى از این جهان به سراى دیگر منتقل خواهد شد.

 

مراقبت انسان از خود

در آیات قرآن و روایات اسلامى اشارات فراوانى نسبت به این مرحله آمده است.

 از جمله:

۱ ـ در آیه ۱۴ سوره علق مى خوانیم: « اَلمْ یَعْلَمْ بِاَنَّ اللّهَ یَرى» آیا انسان نمى داند که خدا او و اعمالش را مى بیند» که هم اشاره به مراقبت پروردگار نسبت به اعمال انسان است، و هم این که او باید مراقب خویش باشد.

و در جاى دیگر خطاب به مؤمنان مى فرماید: « یا اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَد وَ اتَّقُوا اللّهَ اِنَّ اللّهَ خَبیرٌ بَما تَعْمَلُونَ» [۵] اى کسانى که ایمان آورده اید! از (مخالفت) خدا بپرهیزید و هر کس باید بنگرد تا براى فردایش چه چیز از پیش فرستاده و از (مخالفت) خدا بپرهیزید که خداوند از آنچه انجام مى دهید آگاه است.»    

جمله وَ لْتَنْظُر نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَد در واقع همان مفهوم مراقبه را مى رساند.

همین معنى در جاى دیگر قرآن، در شکل محدودترى بیان گردیده، مى فرماید: « فَلْیَنْظُرِ الاِْنْسانُ اِلى طَعامِهِ»[۶] انسان باید به طعام خویش بنگرد (و مراقب باشد که آیا از طریق حلال آنها را فراهم ساخته یا از طریق حرام)!   

در حدیثى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم که در تفسیر احسان (در آیه شریفه اِنَّ اللّهَ یَأمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الاِْحْسان) فرمود: « اَلاِحْسانُ اَنْ تَعْبُدَ اللّهَ کَاَنَّکَ تَراهُ فَاِنْ لَمْ تَکُنْ تَراهُ فَاِنَّهُ یَراکَ»[۷] نیکوکارى به این است که آن چنان خدا را پرستش کنى که گویى او را مى بینى، و اگر تو او را نمى بینى او تو را مى بیند.

بدیهى است که توجّه به این حقیقت که خداوند در همه جا و در هر حال و در هر زمان، ناظر و شاهد و مراقب اعمال ما است، روح مراقبت را در ما زنده مى کند، تا پیوسته مراقب اعمال خویش باشیم.

در حدیث دیگرى از امیرمؤمنان على(علیه السلام) آمده است که فرمود: «یَنْبَغى اَنْ یَکُونَ الرَّجُلُ مُهَیْمِناً عَلى نَفْسِهِ، مُراقِباً قَلْبَهُ، حافِظاً لِسانَهُ» [۸] سزاوار است انسان بر خویشتن مسلّط و همیشه مراقب قلب خود و نگاهدار زبان خویش باشد!

در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) چنین نقل شده است: « مَنْ رَعْى قَلْبَهُ عَنِ الْغَفْلَهِ وَ نَفْسَهُ عَنِ الشَّهْوَهِ وَ عَقْلَهُ عَنِ الْجَهْلِ، فَقَدْ دَخَلَ فى دیوانِ الْمُتَنَبِّهینَ، ثُمَّ مَنْ رَعى عَمَلَهُ عَنِ الْهَوى، وَ دینَهُ عَنِ البِدْعَهِ، وَ مالَهُ عَنِ الْحَرامِ فَهُوَ مِنْ جُمْلَهِ الصّالِحینَ»[۹] کسى که مراقب قلبش در برابر غفلت، و نفسش در برابر شهوت، و عقلش در مقابل جهل باشد، نام او در دفتر متنبهین نوشته می شود ، پس اگر عملش را از هوی و هوس به دور بدارد و دینش را از بدعت دور نماید و مالش را از آمیخته شدن با حرام حفظ کند او از جمله صالحین قرار می گیرد .

 دریکى از خطبه های امیرمؤمنان على(علیه السلام)آمده است:«فَرَحِمَ اللّهُ امْرَءً راقَبَ رَبَّهُ وَ تَنَکَّبَ ذَنْبَهُ،وَکابَرَ هَواهُ،وَکَذَّبَ مُناهُ» خدارحمت کند کسى راکه(دراعمال خویش) مراقب پروردگارش باشد، واز گناه بپرهیزد و با هواى نفس خویش مبارزه کند و آرزوهاى واهى را تکذیب نماید.[۱۰]

در نهج البلاغه نیز آمده است: « فَاتَّقُوا اللّهَ عِبادَ اللّهِ تَقِیِّهَ ذى لُبٍّ شَغَلَ التَّفَکُّرُ قَلْبَهُ … وَ راقَبَ فى یَوْمِهِ غَدَهُ» پس تقواى الهى پیشه کنید اى بندگان خدا، تقواى اندیشمندى که تفکر قلب او را به خود مشغول داشته … و امروز مراقب فردا (ى قیامت) خویش است.[۱۱]

«مراقبت» از خویشتن یا پروردگار یا قیامت که در این روایات آمده همه به یک معنى است و آن  مراقب اعمال و اخلاق خویش بودن، و نظارت دقیق بر آن داشتن و همه روز و در همه حال و در هر جا به کارهایى که از وى سر مى زند، توجّه کند.

کوتاه سخن این که، رهروان راه حق و سالکان طریق الى اللّه باید بعد از «مشارطه»، یعنى عهد و پیمان بستن با خود و خداى خویش جهت اطاعت و بندگى حقّ و تهذیب نفس، بطور مداوم مراقب خود باشند که این پیمان الهى شکسته نشود، و درست همانند طلبکارى که از همپیمانانش مطالبه پرداخت دیون مى کند، از نفس خویش مطالبه وفاى به این عهد الهى را بنماید; بدیهى است هرگونه غفلت سبب عقب ماندگى و ضرر و زیان فاحش است، همان گونه که اگر انسان در مطالبات مادّى اش کوتاهى کند، به آسانى سرمایه هاى خود را از دست مى دهد، بخصوص این که در برابر افرادى فریبکار و فرصت طلب قرار گیرد.

 

 

 



[۱] . لوییس معلوف ، المنجد ، ج ۱، صبا ،تهران  ، دوم ،سال ۱۳۸۰ ،  ص ۳۸۳

[۲] . سوره مبارکه انفطار ،‌ آیه ۱۰

[۳] . همان ، آیه ۱۱-۱۲

[۴] . سوره مبارکه نساء ،‌ آیه ۱

[۵] . سوره مبارکه حشر ، آیه ۱۸

[۶] .   سوره مبارکه عبس آیه ۲۴

[۷] . کنز العمّال، حدیث ۵۲۵۴، جلد ۳، صفحه ۲۲، بحارالانوار، جلد ۲۵، صفحه ۲۰۴.

[۸] . غرر الحکم

[۹] . محمد بن یعقوب ، الکلینی ، الاصول کافى، سید جواد مصطفوی ، ج ۲، وفا ، قم ، ۱۳۸۲، ص ۶۷.

[۱۰] . بحارالانوار، جلد ۷۴، صفحه ۳۴۹

[۱۱] . نهج البلاغه، خطبه ۸۳ (خطبه غرّاء)

همچنین ببینید

شیوه های برون رفت از تاثیرات منفی سلبریتی ها بر نوجوانان

شیوه های برون رفت از تاثیرات منفی سلبریتی ها

واژه «سلبریتی» از کلمه«celebrity» در زبان انگلیسی گرفته شده است که معادل واژه های «مشهور»، «معروف» و «نام آشنا» در زبان فارسی است. اصلی ترین کاربرد این واژه را می توان از اوایل قرن بیستم دانست ولی مفهوم واژه «سلبریتی» به عنوان یک شخص مشهور و شناخته شده، قبل از این دوران نیز وجود داشته و این واژه مورد استفاده قرار می گرفته است. به طور کلی می توان سلبریتی را به معنای فردی دانست که توسط تعداد قابل توجهی از افراد شناخته می شود و به دلیل دستاوردها، شهرت، محبوبیت و یا حضور فعال در رسانه‌ها و جوامع مختلف شناخته می‌شود. این افراد غالبا به عنوان تاثیرگذار در دیگر افراد جامعه در همه رده های سنی شمرده می شوند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.