ضرورت یادگیری مهارت ارتباط موثر

ارتباط موثر

مهارت ارتباط موثر، از جمله مهارت هایی است که به طور خاص با دیگر مهارت ها، ارتباط مستقیم دارد. در اهمیت این مهارت می تواند گفت، ارتباط یک نیاز بنیادین روان شناختی است. در نظریه خودتعیین گری [۱]STD آمده است که انسان دارای سه نیاز روان شناختی بنیادین هست و انسان سالم، انسانی است که این سه نیاز را به اندازه تامین کرده باشد. این سه نیاز روان شناختی بنیادین عبارتند از:

  1. نیاز به ارتباط: یکی از علل افسردگی میانسالان، رو به رو شدن با آشیانه خالی است. این عارضه به خاطر از بین رفتن ارتباط میان والدین و فرزندان ازدواج کرده خود می باشد.
  2. نیاز به شایستگی: انسان از اینکه شایستگی اش مورد نقد قرار بگیرد، نفرت دارد.
  3. خودمختاری: انسان دوست دارد احساس عاملیت و استقلال کند. انسان سالم دوست دارد که خود، کارگردانی زندگی اش را به عهده بگیرد.  

 با این بیان، انسان سالم، انسانی است که این سه نیاز را به اندازه تحقق داده است. سازمان سالم، نیز سازمانی است که مقررات آن، تامین کننده این سه نیاز برای انسان باشد.

در توضیح نیازهای بنیادین باید گفت، این نیازها دارای دو ویژگی است: نخست اینکه غیر اکتسابی و درونی است و دوم آنکه این امر یک نیاز همگانی است. امروزه یکی از موضوعاتی که به عنوان آسیب های زندگی دنیای پست مدرن می توان نام برد، همین تفردگرایی است که زمینه ساز تنهایی بیشتر انسان ها شده است. از همین روی از آن جهت که انسان نیاز به ارتباط با دیگران دارد و بدون توجه به این نیاز بنیادین نمی تواند زندگی کند، به نگهداری حیوانات خانگی روی آورده است.

شاید بتوان بدترین تنبیه انسان را محدود کردن همین نیازهای بنیادین شخص دانست. فردی که در زندان است دو نیاز عمده و بنیادین خود را از دست داده است: ارتباط و خودمختاری.

برخی بر این باور هستند که ۸۵ درصد از زمان هوشیاری ما انسان ها در ارتباط با دیگران سپری می شود. این رابطه شامل روابط در فضای حقیقی و مجازی می باشد. اما آنچه در این میان مهم است و ارتباط مستقیمی با بهداشت روان انسان دارد، کیفیت این روابط است.

نمونه ای از اختلالات روانی

  1. اختلال شخصیت پارانوئید (شکاک): این افراد روابطی را در دوران کودکی یا پس از آن تجربه کرده اند که به شدت به ایشان حس بی اعتمادی و شکاکیت داده است.
  2. اختلال شخصیت اسکیزوئید: افراد مبتلا به این اختلال، در کودکی تجربیاتی دارند که باعث می شود در نوجوانی و بزرگسالی وارد هیچ رابطه ای نشوند. این افراد دارای روان بنه محرومیت هیجانی هستند.
  3. اختلال شخصیت وابسته: این افراد در کودکی روابطی را تجربه کرده اند که در آن احساس امنیت وجود نداشته است. عدم دریافت امنیت در کودکی به خصوص دوران سنی حساس (از تولد تا یک سالگی) دارای آثار بیشتری در شکل گیری این اختلال شخصیت دارد.

در بررسی سایر اختلالات هم بحث همینگونه است و این نشاندهنده آن است که روابط میان انسان ها، دارای اهمیت بسیار زیادی است.

آنچه سخن را به سمت اهمیت یادگیری این مهارت سوق می دهد، این است که نیاز به ارتباط غیر اکتسابی است ولی داشتن روابط با کیفیت و دیگر مسایل برای داشتن یک ارتباط سالم و یا ناسالم اکتسابی و آموختنی است. از طریق تقویت مثبت و یا منفی، مشاهده و … می توانیم این الگوهای ارتباطی را یاد بگیریم.

در یک کلام اگر الگوی ارتباطی شخصی نادرست باشد، می تواند با یادگیری مهارت ارتباط موثر، به کیفیت و کمیت ارتباط خود شدت بدهد تا بتواند ارتباطات سالم و صحیحی را یاد بگیرد.

ارتباط چیست؟

در یک تعریف کوتاه می توان ارتباط را فرآیند ارسال و دریافت پیام دانست.

فرآیند به معنای پویا بودن یک جریان است. به این معنا که یک نقطه شروع دارد و یک نقطه پایان که آن نقطه پایان همان هدف و ماموریت است. در فرآیند ارتباط، آن چیزی که رد و بدل می شود، همان پیام است.

پیام دارای سه لایه است:

  1. کلمات
  2. احساسات
  3. زبان بدن

اگر پیامی دارای این سه لایه باشد، این پیام دارای غناست. از همین روی پیام هایی که با حضور افراد در یک فضای حقیقی صورت می گیرد، دارای این سه لایه هست و می توان آن را یک پیوند غنی دانست.[۲]

کلمات محور هر پیام است و احساسات و زبان بدن به گونه ای فراپیام به شمار می آیند که فراپیام دارای قدرت بیشتری است. ۷ درصد از موفقیت در یک سخنرانی به کلامی است که انتقال داده می شود و ۹۳ درصد از آن ارتباط خاصی دارد با فراپیام. هنر انتقال سخن مهم تر است از نوع کلماتی که شما بیان می دارید.

پس توجه داشته باشید هر قدر رابطه مهم تر باشد، باید پیام غنی تر باشد.  

پی نوشت:[۱].  Self-determination Theory[۲]. علت اینکه مشاوران به زوج ها توصیه می کنند حضوری در مورد تعارضات و مشکلات با هم گفتگو کنید، به همین خاطر هست که ارتباط حضوری یک ارتباط کامل است و بهتر می تواند مفاهیم و انتظارات را انتقال بدهد.

نویسنده: محمدحسین افشاری

همچنین ببینید

شیوه های برون رفت از تاثیرات منفی سلبریتی ها بر نوجوانان

شیوه های برون رفت از تاثیرات منفی سلبریتی ها

واژه «سلبریتی» از کلمه«celebrity» در زبان انگلیسی گرفته شده است که معادل واژه های «مشهور»، «معروف» و «نام آشنا» در زبان فارسی است. اصلی ترین کاربرد این واژه را می توان از اوایل قرن بیستم دانست ولی مفهوم واژه «سلبریتی» به عنوان یک شخص مشهور و شناخته شده، قبل از این دوران نیز وجود داشته و این واژه مورد استفاده قرار می گرفته است. به طور کلی می توان سلبریتی را به معنای فردی دانست که توسط تعداد قابل توجهی از افراد شناخته می شود و به دلیل دستاوردها، شهرت، محبوبیت و یا حضور فعال در رسانه‌ها و جوامع مختلف شناخته می‌شود. این افراد غالبا به عنوان تاثیرگذار در دیگر افراد جامعه در همه رده های سنی شمرده می شوند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.