با افراد مبتلا به اختلال شخصیت وابسته، ازدواج نکنید! (بخش دوم)

میزان شیوع اختلال شخصیت وابسته در زنان بیشتر از مردان است. 

آدم های با اختلال شخصیت وابسته چه تعدادند؟

بر اساس آمار بیان شده در کتاب «راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی» ویراست پنجم، داده های جمع آوری شده در سال های ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۲ میلادی شیوع تخمینی ۰.۴۹ % را نشان می دهد. طبق بررسی های صورت گرفته، احتمال بروز این اختلال در خانم ها بیشتر از آقایان است.

ملاک های تشخیصی اختلال شخصیت وابسته

برای تشخیص این اختلال لازم است به کتاب راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی، ویراست پنجم مراجعه کرد تا به اشتباه برچسب وابسته بودن را به افراد نزنیم. در این کتاب برای این اختلال هشت ملاک تشخیصی بیان شده است و آنچه شاخصه اصلی این اختلال شمرده شده، نیازهای مفرط و فراگیر این افراد برای تحت حمایت و مراقبت قرار گرفتن از سوی دیگران است. به گونه ای که این نیاز مفرط منجر به آن می شود، ایشان رفتار مطیعانه، سلطه پذیر و چسبنده ای به دیگران داشته باشند.

این رفتار از اوایل بزرگسالی خود را در شخص نشان می دهد و به گونه ای بسیاری از زوایای زندگی فرد را تحت آسیب های این رفتار قرار می دهد.

برای تشخیص این اختلال، شخص باید پنج نشانه یا بیشتر از این موارد را داشته باشد:

  1. این افراد به شدت در تصمیم گیری های روزانه خود مشکل دارند به گونه ای که گویی هیچ نظر و عقیده ای در این موضوعات ندارند. از همین روی  به توصیه دیگران و دلگرمی ایشان به شدت نیازمند هستند.
  2. نیازمند آن هستند که دیگران مسئولیت بیشتر مسائل زندگی ایشان را به عهده بگیرند.
  3. به دلیل آنکه ترس آن را دارند که حمایت دیگران از ایشان سلب شود، از ابراز مخالفت با دیگران دوری می کنند و نظر و عقیده خود را بیان نمی دارند.
  4. او هیچگاه برای انجام دادن کاری پیشقدم نمی شود و یا به تنهایی نمی تواند کاری را انجام دهد. این نوع از رفتار می تواند به چند دلیل باشد که از جمله این دلایل: فقدان اعتماد به قضاوت، فقدان اعتماد به توانایی های خود، فقدان انگیزه و یا فقدان انرژی باشد.
  5. افراط بسیار در رفتارهای خود برای دست یابی به محبت و حمایت دیگران. این امر تا بدانجا پیش می رود که حاضرست برای حفظ این محبت و حمایت، داوطلب انجام کارهای ناخوشایندی هم می شود.
  6. احساس ناراحتی یا درماندگی به هنگام تنها ماندن به دلیل ترس اغراق آمیز از ناتوانی در مراقبت از خویشتن.
  7. وقتی رابطه صمیمانه اش با فرد مورد علاقه اش قطع می شود، به سرعت به دنبال جایگزین کردن فرد دیگری برای ادامه دادن این رابطه صمیمانه و حمایتی است. در اصل به دنبال یافتن یک منبع حمایت عاطفی است و اگر این منبع نباشد به شدت احساس افسردگی می کند.
  8. به طرز عجیب و غیر منطقی می ترسد تنها بماند. از همین روی یکی از مشغولیت های ذهنی او این است که مبادا برای مراقبت از خویش تنها بماند.[۱]

علت های زمینه ساز اختلال شخصیت وابسته

برخی گمانه زنی ها در مورد علل پیدایی این اختلال وجود دارد که عمدتاً عوامل محیطی به شمار می آید. از جمله این علت ها می تواند به موارد زیر اشاره کرد:

  1. وابستگی تداوم دار به والدین و یا دیگر افرادی که در تامین نیازهای اولیه انسان نقش مهمی دارند. پدر و مادری که در تمام طول دوران زندگی انسان سعی دارند تمام نیازهای فرزند خود را تامین کنند، می توانند زمینه ساز پرورش فرزندی وابسته باشند که نتواند در تامین نیازهای خود قدم بردارد.

برخی از سبک های فرزندپروری هم می تواند به پدیدار شدن این اختلال در شخص بیانجامد. والدینی که در همه تصمیم گیری های فرزند نقش اصلی را ایفا می کنند و اجازه نمی دهند فرزندشان خود اقدام به تصمیم گیری در زندگی خود بنماید، می تواند زمینه ساز بروز اختلال شخصیت وابسته در بزرگسالی فرزند خود باشند.

  1. فوت یکی از والدین یا هر دوی ایشان می تواند زمینه ساز وابستگی فرد به دیگر اعضای خانواده و یا افراد دیگر باشد. از همین روی فرد به شدت ترس آن را دارد که آن فرد را نیز همچون خانواده خود از دست بدهد و بعد از آن تنها شود. به همین دلیل رفتارهای به شدت وابسته از خود نسبت به آن فرد نشان می دهد.
  2. عدم استقلال یابی در طول دوران رشد هم می تواند یکی دیگر از موارد زمینه ساز این اختلال باشد.

زمان بروز و شیوع اختلال شخصیت وابسته

برخی به اشتباه این اختلال را با وابستگی کودکان و نوجوانان به والدین اشتباه می گیرند. این امر را باید مورد توجه قرار داد که وابستگی کودک و نوجوان در مرحله ای از زندگی شان یک امر طبیعی به شمار می آید و فقط در صورتی که مانع یادگیری و فعالیت های اجتماعی با همسالانشان شود می تواند زنگ خطری در ابتلای این اختلال در بزرگسالی شود.  


درمان اختلال شخصیت وابسته

روان درمانی یکی از راه های درمان این اختلال است ولی باید درمانگر به این نکته توجه داشته باشد که فرد مبتلا به این اختلال شخصیت، به او وابسته و متکی نشود. این افراد از آن روی که دارای یک روحیه اطاعت پذیری هستند، در ابتدای امر مراجعان خوبی به چشم می آیند ولی وقتی تغییری در ایشان دیده نمی شود متوجه می شوید که این گمانه زنی که درمان تان خوب جواب داده است، شما را ناامید می کند.

روان درمانی می تواند به تدریج و همراه با افزایش اعتماد به نفس درمانجو در داشتن توانایی تصمیم گیری به تنهایی، پیش رود.[۲] مهارت های تصمیم گیری یکی از اصلی ترین مهارت هایی است که باید به این افراد آموزش داده شود.

این اختلال را با دیگر بیماری های جسمی و روانی اشتباه نگیرید

این اختلال با دیگر اختلالات روانی اشتراکات و تفاوت هایی دارد. اصلی ترین اشتراک آن هم همین وابستگی است منتهی در دیگر اختلالات این وابستگی به گونه های مختلفی خود را نشان می دهد.
وابستگی افراد مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی، یک وابستگی کوتاه مدت است که تعداد آن بیش تر از یک فرد است در حالیکه این وابستگی در افراد مبتلا به اختلال شخصیت وابسته بسیار عمیق بوده و افراد درگیر با آن بسیار کم هستند.

یکی دیگر از اختلالاتی که وابستگی در آن وجود دارد، اختلال شخصیت مرزی است. بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی به شدت می خواهند با عصبانیت و دعوا مانع از این شوند که افراد دیگر آنها را ترک کنند ولی افراد مبتلا به این اختلال، سعی می کنند این کار را با رفتاری نرم تر و مهربانانه تری انجام دهند تا فردی که به او متکی هستند را از دست ندهند.

و آخرین اختلالی که ممکن است با این اختلال اشتباه گرفته شود، اختلال آگورافوبیک است. بیماران آگورافوبیک، در عین حال که به دیگران وابستگی نشان می دهند، معمولا به شدت  از ترک کردن محیط های ایمن، مخصوصاً خانه، ترس دارند در حالیکه این رفتار در افراد مبتلا به اختلال شخصیت وابسته دیده نمی شود.

چرا نباید با افراد مبتلا به اختلال شخصیت اجتنابی ازدواج کرد؟

شاید برخی افراد از اینکه همسری داشته باشند که بسیار به ایشان وابسته باشد را دارای امتیاز بدانند ولی این همه ماجرا نیست. درست است که این افراد به شدت مطیع و فرمان پذیر هستند ولی وقتی که انسان ازدواج می کند، می خواهد همراه کسی باشد که خود را دارای نقش در زندگی می داند و احساس می کند باید سهمی از زندگی را پذیرفته و بار آن را بر دوش کشد.

اما شخص مبتلا به اختلال شخصیت وابسته آن کسی نیست که حاضر باشد سهمی از زندگی را پذیرفته و سعی در انجام مسئولیت های خود در زندگی کند. او شخصی است که بار جزئی ترین مسائل زندگی خود را نیز بر دوش همسر می نهد و سختی های زندگی و فراز و نشیب های آن را دو چندان می کند.

زندگی به مانند کشتی ایست که همه افراد در آن باید نسبت به رسیدن آن به ساحل امن و آرام، همت و تلاش کنند نه اینکه خود باری اضافه بر دوش اعضای کشتی و ناخدای آن باشد.

اگر می خواهید شریکی در زندگی داشته باشید که در تصمیم گیری های زندگی همراه شما باشد، بتواند در سختی های شریک زندگی همراه تان باشد، از ازدواج با افراد مبتلا به اختلال شخصیت وابسته دوری کنید.

پی نوشت:[۱] . انجمن روان پزشکی آمریکا، راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی، مترجم: فرزین رضاعی و دیگران، تهران: انتشارات ارجمند، سوم، ۱۳۹۵، ص ۷۱۴.[۲] . مهدی گنجی، پیشین، ج ۲، ص ۳۶۶.

نویسنده: محمدحسین افشاری

همچنین ببینید

شیوه های برون رفت از تاثیرات منفی سلبریتی ها بر نوجوانان

شیوه های برون رفت از تاثیرات منفی سلبریتی ها

واژه «سلبریتی» از کلمه«celebrity» در زبان انگلیسی گرفته شده است که معادل واژه های «مشهور»، «معروف» و «نام آشنا» در زبان فارسی است. اصلی ترین کاربرد این واژه را می توان از اوایل قرن بیستم دانست ولی مفهوم واژه «سلبریتی» به عنوان یک شخص مشهور و شناخته شده، قبل از این دوران نیز وجود داشته و این واژه مورد استفاده قرار می گرفته است. به طور کلی می توان سلبریتی را به معنای فردی دانست که توسط تعداد قابل توجهی از افراد شناخته می شود و به دلیل دستاوردها، شهرت، محبوبیت و یا حضور فعال در رسانه‌ها و جوامع مختلف شناخته می‌شود. این افراد غالبا به عنوان تاثیرگذار در دیگر افراد جامعه در همه رده های سنی شمرده می شوند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.