از نگاه دین باید چه چیزهایی به کودکان آموخت (بخش دوم)

یکی از آموزش هایی که لازم است والدین نسبت به کودکان داشته باشند، آموزش احکام دینی است.
  1. آموزش احکام الهی

یکی از آموزش هایی که لازم است والدین نسبت به کودکان داشته باشند، آموزش احکام دینی است. در آیات قرآن کریم امر آموزش نماز به عنوان یکی از وظایف والدین برشمرده شده است.

در سوره طه آیه ۱۳۲ اینگونه آمده است: « وَأْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلَاهِ وَاصْطَبِرْ عَلَیْهَا لَا نَسْأَلُکَ رِزْقًا  نحنُ نَرْزُقُکَ وَالْعَاقِبَهُ لِلتَّقْوَى؛ و خانواده ات را به نماز امر کن و خود، بر آن شکیبا باش. از تو روزی نخواستیم ، روزی ات را می دهیم و فرجام [نیک] برای تقواست.»

در کتاب جامع الاخبار اینگونه روایت شده که پیامبر (صلى ‏الله‏ علیه ‏وآله) به برخى کودکان، نگاه کرد و فرمود: «واى بر کودکان آخر زمان از دست پدرانشان!».
گفته شد. اى پیامبر خدا! از پدران مشرکشان؟

فرمود: «نه. از پدران مؤمنشان که چیزى از واجبات را به آنان نمى‏آموزند و چون فرزندانشان، خود بیاموزند، آنان را باز مى‏دارند و نسبت به آنان از [داشتن‏] چیز اندکى از دنیا راضى مى‏شوند. من، از آنان بیزارم و آنان، از من بیزارند.»[۱]

در مورد آموزش مسائل دینی و احکام الهی، سنینی هم در روایات بیان شده است. در روایتی از امیرالمومنین (علیه السلام) بیان شده است که هر گاه پسر به سن درک رسید و چیزی از قرآن را خواند، باید به او نماز آموخته شود.[۲]

این روایت مربوط به سن آموزش است، نه سن اجبار به نماز خواندن و باید توجه کرد این دو مقوله جدای از هم هستند. چرا که در روایت دیگری امیر مومنان (علیه السلام) سن مطالبه گری نماز خواندن را بالغ شدن آن کودک بیان کرده اند.[۳] این حدیث در کتاب غرر الحکم آمده است  که نمی شود به آن به طور کامل اعتماد کرد، چرا که اجبار به نماز درسن بلوغ که از آن به سن تکلیف یاد می شود، یک امر بدیهیست. از همین روی روایت های دیگری در این مورد هست که سنین دیگر را سن شروع این امر دانسته اند.

در روایتی از امام باقر (علیه السلام) اینگونه نقل شده است: « ما کودکان خود را وقتى پنج ساله‏اند، به نماز امر مى‏کنیم؛ ولى شما کودکانتان را وقتى هفت ساله شدند، به نماز امر کنید. ما کودکان خود را وقتى هفت ساله‏اند، به روزه وامى‏داریم؛ به اندازه‏اى‏که توان دارند، چه تا نصف روز باشد یا بیشتر یا کمتر. وقتى تشنگى و گرسنگى بر آنان چیره شد، افطار مى‏کنند تا این که به روزه، عادت کنند و توان آن را بیابند؛ ولى شما کودکانتان را وقتى نُه ساله شدند، به اندازه‏اى که توان دارند، به روزه وا دارید و وقتى تشنگى بر آنان چیره شد، افطار کنند.»[۴]

  1. آموزش قرآن

در مورد آموزش قرآن باید طی چند مرحله صورت بگیرد. نخست یادگیری روخوانی آن، سپس روان خوانی و بعد از آن قرائت ترتیل و یا قرائت با صوت و لحن. در کنار این مراحل کودک می تواند برخی از سوره های کوچک را نیز بیاموزد.

در روایتی از امام علی (علیه السلام) یاد دادن قرآن به فرزند را یکی از حقوق کودک دانسته اند که باید توسط پدر این حق ادا شود.[۵]

در این مورد باید به دو نکته توجه کرد:
نخست آنکه باید در کنار آموزش قرآن، کودک را با حکمت ها و داستان های قرآنی با توجه به فهمی که دارد، آشنا کرد. قصه های مناسب سنین او انتخاب شود و برای او با بیانی کودکانه گفته شود. در این مورد کتاب های خوب و فراوانی امروزه موجود است.

نکته دومی که باید بدان توجه داشت، تشویق اوست. تشویق باید گاه به گاه و غیر منتظره صورت بگیرد. هم نباید به یادگیری های او بی توجه بود و هم نباید او را مزد بگیر، تربیت کرد. مزد بگیر به این معنا که او را عادت دهید که برای هر کار خوبی که می کند، یک جایزه ای از شما بخواهد. باید به مرور زمان، در او انگیزه های درونی را بار بیاورید.

قرآن باید از دوران کودکی وارد زندگی او شود، چرا که این امر می تواند به سیر فکری و رفتاری او جهت دهد و زمینه رسیدن به سعادت را در او مهیا کند.
کودک به مانند زمینی است خالی از کشت که هر آنچه والدین و مربیان در آن کشت کنند، رشد خواهد کرد. پس چه بهتر، چیزی در ان زمین کاشته شود که ثمرات دنیایی و آخرت داشته باشد. این ثمرات با آموزش های دینی ای که در این دوران آغاز می شود و تا نوجوانی و جوانی ادامه پیدا می کند، می تواند سعادت دنیایی و آخرتی را برای کودک به همراه داشته باشد.

پس والدین عزیز! بیاییم آنچه که به کودک مان می آموزیم برای زندگی ای باشد که به وسعت دنیا و آخرت است و این دنیای کوچک را برای تربیت او مقصود و جهت نگیریم.

پی نوشت:

[۱] . جامع الأخبار: ص ۲۸۵ ح ۷۶۷، مستدرک الوسائل: ج ۱۵ ص ۱۶۴ ح ۱۷۸۷۱.[۲] . دعائم الإسلام: ج ۱ ص ۱۹۳، بحار الأنوار: ج ۸ ص ۱۳۳.[۳] . غرر الحکم: ح ۶۳۰۵.[۴] . الکافی: ج ۳ ص ۴۰۹ ح ۱، تهذیب الأحکام: ج ۲ ص ۳۸۰ ح ۱۵۸۴.[۵] . الإمام علیّ علیه‏السلام: «حَقُّ الوَلَدِ عَلَى الوالِدِ أن یُحسِنَ اسمَهُ، و یُحسِنَ أدَبَهُ، و یُعَلِّمَهُ القُرآنَ؛ حقّ فرزند بر پدر، آن است که نام نیک بر او بگذارد و او را به نیکى تربیت کند و قرآن به او بیاموزد.» (نهج البلاغه: الحکمه ۳۹۹، شرح نهج البلاغه: ج ۱۹ ص ۳۶۵.)

نویسنده: محمدحسین افشاری

همچنین ببینید

شیوه های برون رفت از تاثیرات منفی سلبریتی ها بر نوجوانان

شیوه های برون رفت از تاثیرات منفی سلبریتی ها

واژه «سلبریتی» از کلمه«celebrity» در زبان انگلیسی گرفته شده است که معادل واژه های «مشهور»، «معروف» و «نام آشنا» در زبان فارسی است. اصلی ترین کاربرد این واژه را می توان از اوایل قرن بیستم دانست ولی مفهوم واژه «سلبریتی» به عنوان یک شخص مشهور و شناخته شده، قبل از این دوران نیز وجود داشته و این واژه مورد استفاده قرار می گرفته است. به طور کلی می توان سلبریتی را به معنای فردی دانست که توسط تعداد قابل توجهی از افراد شناخته می شود و به دلیل دستاوردها، شهرت، محبوبیت و یا حضور فعال در رسانه‌ها و جوامع مختلف شناخته می‌شود. این افراد غالبا به عنوان تاثیرگذار در دیگر افراد جامعه در همه رده های سنی شمرده می شوند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.